از «مارنج» تا «آلمان»/ استقبال ژاپنیها از «گبه» کردستان
داستان فرشبافی در کردستان حکایت دیگری دارد، از اطلاق عنوان «فرش آهنین» به فرش دستباف بیجار تا کار بافندگی برای آلمانیها در روستای «مارنج» کامیاران حکایتی است که هنر و ذوق بانوان دیار کردستان را به رخ میکشاند و این داستانی ادامهدار از سالهای خیلی دور در این وادی آغاز شده و هنوز هم ادامه
داستان فرشبافی در کردستان حکایت دیگری دارد، از اطلاق عنوان «فرش آهنین» به فرش دستباف بیجار تا کار بافندگی برای آلمانیها در روستای «مارنج» کامیاران حکایتی است که هنر و ذوق بانوان دیار کردستان را به رخ میکشاند و این داستانی ادامهدار از سالهای خیلی دور در این وادی آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد.
خبرگزاری فارس کردستان/شیرین مرادی؛ بدون شک نام بردن از فرش دستباف در هر نقطه از جهان بیذکر نام ایران، ارزشی ندارد، چراکه ایران یکی از خاستگاهها و زادگاههای اصلی فرش دستباف بوده و در حال حاضر یکی از مهمترین و مؤثرترین کشورهای جهان در بازار هنر- صنعت فرش دستباف است.
فرش، نابترین هنر ایرانی و زیباترین شاهکار انسانی به شمار میرود که چشم جهانیان را خیره ساخته و زبان تحسین هنرمندان و هنردوستان را در جای جای این کره خاکی برانگیخته است.
هنری که مقام انسانی و ذوق و خلاقیت او را از فرش تا به عرش پرواز داده و کالبد او را با تار و پود فرش پیوند زده است تا آنجا که قالیبافی نه تنها یک هنر که اینک به یک صنعت و حرفه با قابلیت اشتغالزایی بسیار بالا مبدل گشته است.
کردستان قطب صنعت فرش
در این میان کردستان یکی از قطبهای صنعت فرش در کشور است و در زمینه تولید فرش نه تنها در کشور، حتی در جهان حرف برای گفتن دارد.
کلاه فرنگی، ریزماهی، افشار و ابریشم، گل ابریشم و مرینوس و…نقشههای زیبایی است که سینه به سینه از مادران به دختران رسیده و به عنوان طرحهای ماندگار در داخل و حتی خارج از کشور مشتریان پر و پا قرصی داشتهاند.
فرشهایی که در کردستان تولید میشود سالهای زیادی است مرزهای کشور را در نوردیده و در کشورها ژاپن، کانادا، روسیه، آلمان، پاکستان و کشورهای اروپایی و کشورهای حاشیه خلیج فارس بازار دارد.
به برکت سالها تلاش هنرمندان و بافندگان فرش، طرح فرش سنندج و بیجار ثبت ملی شده است و اکنون نیز فرش بیجار در آستانه ثبت جهانی قرار دارد.
حکایت فرش و فرشبافان در کامیاران روایت ناب توانمندساختن است، توانمندسازی ۱۲۰ بانو که ۹۰ درصد آنها را زنان سرپرست خانوار زیرپوشش کمیته امداد تشکیل دادهاند.
از میان هیاهوی بازار کامیاران که رد میشویم، تابلوی کارگاه فرشبافی را بالای درب سبز رنگ پایین چندین پله نشان میکنم درب کارگاه باز است، سلام نقطه آغازی میشود برای آشنایی ما و اهالی کارگاه، داخل کارگاه قالیبافی رنگ و سلیقه کنار هم قرار گرفتهاند؛ چندین دارِ قالی بزرگ و کوچک که تا کمرکش بافته شدهاند، اگرچه بخاری گازی گوشه اتاق خاموش است اما بوی گاز مشامم را به سختی اذیت میکند.
توی کارگاه غلغله است، یکی برای حساب کتاب آمده، چند نفری هم همزمان با بافتن گره بر تار سفید دار قالی از امروز و دیروزهایشان میگویند با چاشنی خنده و گاهی قطرهای اشک در هم میآمیزند.
همنشینی نخ و ابریشم بر تن چله
میان این همه شلوغی، گره قالیها مرتب و منظم کنار هم قرار میگیرند، هر گره تافتهای است از ابریشم یا نخ که بر تن چله مینشیند، انگار هم نشینی شان نقش و داستانی میسازد از قصه هزار و یک گره که راوی کلاه فرهنگ، گل میرزاعلی، شاه عباسی و …است.
کارآفرینی برای ۱۲۰ بانوی سرپرست خانوار
فریبا اسدی، کارآفرین است و به قول خودش تقریبا برای بیش از ۱۲۰ نفر زن سرپرست خانوار و مددجوی کمیته امداد شغل ایجاد کرده است.
لیسانس باستانشناسی دارد و بیش از اینکه وارد این وادی شود، ۳ سال کارمند میراث فرهنگی کرمانشاه بوده اما به دلیل بیماری و برخی مشکلات شخصی با شغل اداری خداحافظی کرده است و از سر علاقهای دیرینه وارد حوزه فرشبافی شده است.
از آغازین روزهای ورودش به این حوزه میگوید: اینکه کار را در فاز اول با فرشبافان کرمانشاهی شروع کرد و رفتهرفته به کردستان کشانده است.
میگوید؛ فرشبافی و کار در این حوزه بیش از آنچه برایم شغل باشد نوعی نشاط و تفریح است، کار را با بافندگان کرمانشاهی شروع کردم هر چند از دوستان و نزدیکان شنیده بودم که کار فرشبافان استان کردستان حرف ندارد، قالیبافان کردستانی از توان و تبحر زیادی برخوردار هستند و فرشی که میبافند تک و تقریبا بیمانند است.
فرشبافی و کار در این حوزه بیش از آنچه برایم شغل باشد نوعی نشاط و تفریح است
در مرحله اول شناسایی فرشبافان شهرستان کامیاران بود چرا که این شهر نزدیکترین نقطه به لحاظ جغرافیایی به کرمانشاه است، ۱۰ دار و نقشه فرش را در بین فرشبافان روستای اعظمآباد کامیاران توزیع کردم وقتی سرعت بافت و تمیزی کار را دیدم کمکم از ۱۰ نفر به ۲۰ نفر و بعد از مدت کوتاه با شناسایی فرشبافان سایر روستاها و خود شهر کامیاران کار را گسترش دادم.
هرچه کار جلو میرفت به توسعه آن مشتاق میشدم این کارگاه را در شهر کامیاران با بکارگیری ۲۰ بافنده راهاندازی کردم ولی هدف من چیز دیگری بود موقعیتی که به وسیله کمیته امداد کامیاران برایم فراهم شد، به عنوان کارشناس فرش و راهبر فرش کمیته امداد انتخاب شدم و کار اشتغالزایی در این قالب را از روستای «مارنج» از توابع بخش موچش کامیاران کلید زدیم.
۳۰ نفر را در روستای «مارنج» آموزش دادم خوشبختانه هر ۳۰ نفر منجر به شغل شد از کار همه راضی هستم در حال حاضر در روستاها و شهر کامیاران ۱۲۰ بافنده برایم کار میکنند البته تعداد زیادی از آنها مانند بافندههای روستای «سرچی» بافنده قدیمی هستند.
بازارهای چین، ژاپن و آلمان بیشترین هدف صادرات فرش کامیاران
در کنار تولید فرشهایی که خواهان داخلی دارد، «گبه» با طرحهای جدید که بیشتر به کشورهای چین، ژاپن و آلمان صادر میشود به عنوان یک هدف مهم و اصل در این مجموعه دنبال میشود.
حدود ۵ سال است به صورت مستمر کار تولید فرش و صادرات انجام میدهیم تقریبا در سال نزدیک به یک هزار مترمربع فرش تولید میکنیم که بیشترین صادرات آن به کشور آلمان است.
همین که توانستهام برای خودم و دیگران مثمرثمر باشم راضی هستم البته هدفگذاری خیلی فراتر از موقعیت فعلی است چرا که دنبال تبدیل هر خانه مددجو به یک کارگاه هستم.
داستان متفاوت فرش در این شهر
دستانش با تار و پود فرش انس عجیبی دارد، اما حسرت نشستن پشت دارقالی که برای خودش ببافد ۴۰ وچند سال است روی دلش سنگینی میکند، اینکه تاکنون چند تخته فرش بافته، آماری ندارد، اما با تمام سختیها و بیمهریهایی که پای دار قالی کشیده است هنوز که هنوز است عشقی عجیب به نشستن پای دار قالی دارد.
فریده مرادی زن سرپرست خانوار که از دار دنیا دو فرزند پسر دارد که همسرش بعد از مرگ برایش به یادگار گذاشته و تمام جوانیاش را به پایشان ریخته است پسرانش هر دو مشغول تحصیل هستند، در کنار کار در کارگاه خانم اسدی راهبر کمیته امداد کامیاران در خانه هم دار قالی دیگری را علم کرده تا به قول خودش در این روزهای سخت چرخهای زندگیشان لنگ نماند.
انگار توی شهر داستان قالی بافی متفاوت است؛ اینجا زندگی گرانتر اداره میشود و برای همین، مشکلاتی مثل گرانی نخ و مواد اولیه، درآمد حاصل از قالی بافی خیلیها از بافندگان کهنهکار را هم با مشکل مواجه کرده است تا جایی که فریده خانم از نبود توان برای خرید مواد اولیه مینالد و میگوید: در تامین مواد اولیه مشکل داشتیم از طریق این کارگاه مواد اولیه را تهیه کردم.
فریده خانم از نبود توان برای خرید مواد اولیه مینالد و میگوید: در تامین مواد اولیه مشکل داشتیم از طریق این کارگاه مواد اولیه را تهیه کردم.
از سال ۸۴ تا الان زیرپوشش بیمه تامین اجتماعی قالیبافان قرار دارم البته پوشش چه عرض کنم هیچ امتیازی تا این لحظه برایمان نداشته است خیلی از هزینههای درمانی را به ما نمیدهند هر دو ماه حق بیمه برایمان یک ماه حساب میشود معلوم نیست تا چند سال دیگر باید حق بیمه پرداخت کنیم، فرش ۶ متری را زمانی با ۴ میلیون تومان فروختهام الان ارزش بالای ۶۰ میلیون تومان دارد اینها سرمایهای است که دیگران از آن بهره میبرند نه من فرشباف!
گلهمندی ما از تامین اجتماعی این است که متاسفانه به دلیل عدم نظارتهای کافی حق بافندگان واقعی را ضایع کردهاند، کسانی که توان مالی داشتهاند خیلی قبل از ما اقدام به پرداخت حق بیمه کرده و یا چون سنشان به بازنشستگی رسیده بعد از ۱۰ سال بازنشسته شده و از مزایای بیمه بهرهمند شدهاند در حالی که حتی یک گره بر هیچ فرشی نزدهاند.
براساس برآورد خود تامین اجتماعی با وضعیت بد ریه و آتروز که دارم تقریبا ۸ سال دیگر باید این رنج را متحمل شویم.
۶ سال برای یک تاجر آلمانی فرش بافتم…
اگرچه کوک زندگی با او ساز نبوده، ولی ساز هنرش همیشه برقرار است، روزی ۸ ساعت فرش میبافد، گل را بوته و پرنده در کنارش مینشاند، تمام نقشها را از بوته چقه گرفته، تا کلاه فرهنگ، ماسی درهم و غیره از همان دوران جوانی در ذهنش نقش بسته است و نیازی به نقشه برای بافتن درست رجها ندارد.
شهلا خانم از جوانیهایش میگوید، روزی که نخستین گره را بر فرش نشاند و این آغازی شد بر روزها، ماهها و سالها نشستن و نقش بستنش پشت دار قالی.
زن سرپرست خانوار است، همسرش سالها پیش فوت شده و در تمام این سالها برای سه فرزندش هم مادر و هم پدر بوده است، میگوید: همسرم که دار فانی را وداع گفت، هیچ منبع درآمدی نداشتیم از همان زمان زیرپوشش خدمات بهزیستی قرار گرفتیم، اما دخلمان با خرجمان همخوانی نمیکرد از ۶ سالگی فرش می بافتم هر دو دستم دچار آرتروز شدید شده است اما هنر و شغل دیگری جز فرشبافی بلد نبودم که بتوانم چرخهای زندگی را با آن بچرخانم، ۶ سال برای یک تاجر آلمانی اهل مونیخ فرش میبافتم فرشی که با تار و پود ابریشیم بافته میشد آن طرف با قیمت گزاف به فروش میرسید و ما هم اینطرف با ناچیزترین درآمد کار را به امیدهای واهی صاحب کار که میگفت وضع خوب میشود ادامه دادیم.
۶ سال برای یک تاجر آلمانی اهل مونیخ فرش میبافتم فرشی که با تار و پود ابریشیم بافته میشد آن طرف با قیمت گزاف به فروش میرسید و ما …
۶ سال با هر بدبختی کارگاه قالیبافی را با ۲۶ بافنده شهری و روستایی نگه داشتم ولی چون حامی نداشتیم کارگاه تعطیل شد و الان به عنوان بافنده در کارگاه دیگران کار میکنم.
این واقعیت است، درآمد فرشبافی اگر کار مال خودت نباشد جوابگوی اقتصاد خانواده نیست در قالب گروه همیار روزانه نان محلی درست میکنیم و شبها در خانه فرشی که از کارگاهها میگیرم، میبافم.
خیلی وقتهاست که در حق بافنده ظلم میشود، دستمزدی که اول قرارش گذاشته میشود بعد از پایین آمدن قالی از دار به یک باره آب میرود.
در حالی که امثال ما سالهای سال فرش بافتهایم و به لحاظ جسمی دچار تحلیل جدی شدهایم، کسانی از بیمه فرشبافان و مزایای آن بهرهمند هستند اصلا نمیدانند فرشبافی چیست ولی الان به عنوان بازنشسته حقوق میگیرند، بیش از ۱۴ سال است بیمه پرداخت میکنم ولی با این شرایط جسمانی هنوز بازنشسته نشدهام.
با این کارگاه حدود یک سال است آشنا شدهام دو تخته فرش برایشان بافتهام ولی واقعا دیگر توان ادامه ندارم کاش فرشبافی هم مثل برخی مشاغل در رسته مشاغل سخت قرار میگرفت.
انس ۳۵ ساله با دار قالی
خدیجه خانم دیگر بافنده این کارگاه میگوید: ۳۵ سال است فرش میبافم از نامادریام یاد گرفتم و تا الان کار را ادامه دادهام حساب تعداد فرشهایی که بافتهام از دستم خارج است ولی چون خودم از کار متنفر بودم هرگز حاضر نشدهام به یک نفر دیگر هم یاد بدهم.
یک روز بیمه ندارم راستش بخواهید شرایط پرداخت حق بیمه نداشتم این بود که قیدش را زدم و در حال حاضر هم در کارگاه و هم در خانه مشغول فرشبافی هستم، روزی ۵ تا ۶ ساعت کار میکنم بسته به متراژ سالی یک تا دو تخته فرش میبافم.
دستمزد کل فرش ۶ متری که از کارگاه به خانه بردهام ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان است که تقریبا میتوانم بگویم، هیچ است، ولی چون تنها منبع درآمدی ما همین فرش است مجبور هستیم با کمترین دستمزد کار کنیم.
بانوان سختکوش کارگاه خانم اسدی با تمام شدن وقت شیفت کاری امروز یکی یکی خداحافظی میکنند ما نیز با توجه به هماهنگیهای انجام شده برای اطلاع بیشتر از اهداف طرح راهبران شغلی به سراغ رئیس کمیته امداد کامیاران میرویم.
فعالیت ۶۰ مددجوی کمیته امداد در حوزه فرش
علیرضا خوشبخت ضمن ابراز امیدواری از موفقیت ۳ طرح راهبران شغلی این شهرستان اظهار کرد: یکی از برنامههای کمیته امداد در راستای توانمندسازی خانوادههای مددجو ایجاد اشتغال است.
اشتغال در این نهاد به صورت یک فرآیند از استعدادسنجی و مشاوره شغلی شروع میشود و متناسب با نوع توان و مهارتی که میبینند با پرداخت تسهیلات صاحب شغل میشوند.
در سال گذشته با ۱۴ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان اعتبار از محل منابع بانکهای عامل و صندوق ولایت کمیته امداد زمینه اشتغال برای ۳۲۵ نفر از مددجویان این نهاد در کامیاران فراهم شد.
به جهت پایداری طرحها و اشتغال، به صورت هوشمند از مشاغل ایجاد شده بازرسی میشود و مشاورههای لازم ادامه دارد همین کار موجب شده درصد پایداری اشتغال در این نهاد بالاترین سطح را به خود اختصاص دهد.
«راهبران شغلی» از طرح های بسیار موفقی است که در این شهرستان توانسته با کمترین اعتبار بیشترین اشتغال را در پی داشته باشد.
«راهبران شغلی» طرحی موفق که با کمترین اعتبار بیشترین اشتغال را در کامیاران ایجاد کرده است
سال گذشته ۳ راهبر شغلی با کمیته امداد در سه رسته توپدورزی، فرشبافی و منجوق و پولکدوزی همکاری داشتند، در حوزه فرشبافی راهبر شغلی در مرحله نخست آموزش به افراد علاقمند ارائه مواد اولیه در اختیار بافندگان آموزش دیده قرار گرفت و در پایان کار فرش تولیدی در بازارهای ملی و خارجی با قیمت نازل با بریدن دست دلالان عرضه میشود
در حال حاضر ۶۰ نفر از مددجویان زیرپوشش این نهاد در حوزه فرش بافی فعالیت دارند و از این طریق منبع درآمدی خوبی را برای خود فراهم کردهاند.
روستای مارنج
تا اینجا آمده بودیم دیدن بافندگان روستای مارنج خالی از لطف نبود این شد که مسیر موچش برای سفر به این روستا را در پیش گرفتیم. اگرچه امسال آسمان سخاوت و مهربانیاش را تا حدودی از زمین گرفته و با گذشت تقریبا ۳۵ روز از بهار خبری از رعد و برقها و بارشهای بهاری نیست اما تا چشم کار میکند زیبایی گل و سبزه است که روستای مارنج را به تابلویی بینظیری از زیبایی تبدیل کرده است.
زمزمه نقشهخوانی در کوچه پس کوچهها
آوای خوش «دفتین» دخترکان قالیباف و زمزمه نقشهخوانیهای آنها در کوچه پس کوچههای روستای مارنج به گوش میرسد، نواهای عاشقانهای که گوش شنوا میخواهد، گوشهایی که خالی از همهمههای روزمرگی باشد.
درب خانه را میکوبیم تا دقایقی مهمان لحظههای نابشان شویم،لیلی و ژیلا دو خواهر دانشجوی مقطع کارشناسی در کنار هم جلوی فرش ۱۲ متری نشستهاند و همنوا با دفتین گره بر تارهای فرش میبافند.
لیلی ۹ سال پیش در گره زدن بر تار و پود دار قالی را از مادرش یاد گرفته است و امروز در کنار خواهرش ژیلا همزمان با تحصیل در مقطع کارشناسی مشغول به بافتن فرشی است که صفر تا صد امکاناتش را کمیته امداد با همکاری خانم اسدی راهبر شغلی روستای مارنج تامین کرده است.
نقشههای ماندگار
میگوید: بیشتر نقشه کلاه فرهنگ میبافیم داستان را از بر داریم فقط حاشیهها را از روی نقشه میبافیم، چندین سال است به خاطر شرایط جسمانی پدرم که توان کار ندارد، زیرپوشش خدمات کمیته امداد قرار گرفتهایم و با حمایت این نهاد موفق به دریافت تسهیلات در بخش مشاغل خانگی فرشبافی شدهایم و از درآمد فعلی که داریم راضی هستیم.
سالانه دو تخته فرش میبافیم و خود کمیته امداد کار بازاریابی و فروش آن را برایمان انجام میدهد این کار ضمن بریدن دست دلالان بالاترین سودآوری را برای ما دارد.
کمیته امداد کار بازاریابی و فروش آن را برایمان انجام میدهد این کار ضمن بریدن دست دلالان بالاترین سودآوری را برای ما دارد
ژیلا وهابپور خواهر لیلی هم میگوید: از سن ۱۹ سالگی کار فرشبافی را در کنار مادرم شروع کردم الان بیش از ۸ سال است به صورت مستمر در کنار تحصیل در مدرسه و دانشگاه فرش میبافم، فرشبافی در کنار پرکردن اوقاف فراغت ما به نحو احسن درآمد خوبی هم برامون داشته است.
همراه خواهرم روزی ۷ تا ۸ ساعت فرش میبافیم، اگر به طور مداوم کار کنیم شاید همین فرش را طی ۲ تا ۳ ماه تمام کنیم ولی در شرایط فعلی حدود ۶ تا ۷ ماه طول میکشد.
درآمد بافندگی هم بسته به بازار دارد، این فرش حدودا ۲۲ تا ۲۳ میلیون تومان ارزش دارد که با کسر هزینههای تولید آن که ۵ میلیون تومان است حدود ۱۷ تا ۱۸ میلیون سود خالص دارد.
میراث مادرانه در مارنج
با وجود سن و سال زیاد، تیز و فرز کار میکند بافندههای مسنتر روستا میراث دار تارو پودی هستند که از گذشته به دستان پینه بسته شان رسیده است، از کودکی پشت دار قالی نشسته است، مادرش گره زدن بر تا و پود فرش را به او یاد داد، سالهای نوجوانی و جوانی حتی بعد از ازدواج، همچنان فرش بافت تا اینکه به قول خودش بچههایش به دنیا آمدند، نگهداری از بچهها کار را سختتر کرد این بود که دار قالی را جمع کرد تا به خانه و زندگیاش برسد، جمعکردنی که ۴۰ سال ادامه یافت..
سهیلا خانم میگوید: همسرم که فوت شد روزگار سختی داشتم بچهها برخیهایشان سروسامان گرفته بودند، اما زندگی در این شرایط گرانی خرج داشت، البته مستمری کمیته امداد را داشتیم ولی کفاف مخارجمان را نمیداد.
با حمایت کمیته امداد و راهنماییهای خانم اسدی راهبر شغلی این نهاد تسهیلات دریافت کردم و دار قالی را دوباره برپا کردم، این فرش را در کمتر از ۳ تا چهار ماه میبافم اگر کمک داشته باشم خیلی سریعتر از این تایم تمام میشود و میتوانم دوباره تقاضای وام بدهم.
یکی از مهمترین مسائل در تولید فرش، بازار است که خوشبختانه ما دغدغهای در این زمینه نداریم، چرا که کمیته امداد از طریق کارشناسان خود این نهاد به فروش میرسد.
در ایام جوانی خیلیها را آموزش دادم دخترانم ازدواج کردند، الان برای خودشان فرش میبافند، اوایل نقشههای قدیمی مثل نقشه گل میرزاعلی و کلاه فرنگ میبافتم ولی الان هر نقشهای بدهند همان را میبافم.
دار فرشی که همیشه برقرار است
عالیه خانم دیگر بافنده در روستای مارنج است که پشت لنز دوربینمان قرار میگیرد البته زیاد راضی نیست و میگوید این فیلمها به چه دردی میخورد.
نحوه گره زدن و کوبیدن دفتین بر فرش کافی است که بدانیم از استخوان خردکردههای صنعت فرشبافی است، اگرچه به سختی حاضر به صحبت کردن میشود اما لبخند از پهنه صورتش پاک نمیشود.
میگوید: سالی دو تا سه تخته فرش با کمک بچههام و دوستانم میبافم، از ۱۰ سالگی فرش میبافم خیلی از طرحهای قدیمی را بدون نگاه کردن به نقشه از اول تا آخر میبافیم ولی این فرش را حتما باید از روی نقشه ببافیم.
هرکدام از این گرهها دنیایی حرف دارد، قصه روزها تلخ و شیرین اما سرشار از عشق این فرش راهی طولانی تا رسیدن به سرانجام ندارد، شاید یک یا دوماه دیگر و بعد از آن راهی آلمان میشود.
هرکدام از این گرهها دنیایی حرف دارد، قصه روزها تلخ و شیرین اما سرشار از عشق این فرش راهی طولانی تا رسیدن به سرانجام ندارد، شاید یک یا دوماه…
همین طور که دستش به گره زدن است، از حمایت کمیته امداد و دریافن تسهیلات ۱۳ میلیون تومانین میگوید، دخترش را از شهر برای کمک به روستا آورده است، همین امروز و فردا که کارش تمام شود و پولش دستش برسد برای دخترش جبران خواهد کرد.
تا زمانی که دار قالی برقرار است میبافد و میبافد با این خیال که این آخرین دار قالی است که در این خانه برپا میکند اما همین که شیرینی دسترنجش دستش میگیرد اول پول مواد اولیه را جدا میکند و این چرخه بیش از ۳۵ سال است در خانه عالیه خانم ادامه دارد.
قصه زیبا و ادامهدار فرش در کردستان
تنوع صنایع دستی یکی از ویژگیهای کردستان است که شهرت علمی به خود گرفته است و در بین تمام این هنرهایی که برگرفته از ذوق و هنر دستان هنرمندان این دیار است فرش و قالیچه گل سرسبدی است که از شهره زیادی برخوردار است قصه زیبا و ادامهداری که دست به دست از مادر به دختر میرسد…
منبع:
https://www.ghatreh.com/news/nn58604097/%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AC-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%A8%D8%A7%D9%84-%DA%98%D8%A7%D9%BE%D9%86%DB%8C-%DA%AF%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰